یادمان شرهانی و عملیات محرم

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

به امید خدا این صفحه جهت تداوم و همکاری و یاد خاطرات خادمین شهدای شرهانی می باشد
دوستانی که مایل به کمک هستند یاعلی بگند که نیازمند یاری خاکیتان هستیم

نویسندگان

عروسی شهید

چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۳۰ ب.ظ

همه چیز را آماده کرده بودند؛کت وشلوار براش سفارش داده بودند؛سفره ی عقد آماده کرده بودند، برای اتاق ها پرده ی نو دوخته بودند؛ حتی میوه ها را هم شسته بودند و توی حیاط گذاشته بودند.همه ی دوستان و آشناهاشون رو هم دعوت کرده بودند،مادر بعد از سالها داشت به آرزوش میرسید
اما...

.
بعد از اینکه پیکر پسرش رو آوردن
مادرش خیلی ساکت بود و فقط خیره مونده بود و به پسرش نگاه میکرد، ترسیدم بخاطر فشار روحی زیاد و سن بالا اتفاقی براش بیفته رفتم جلو برای اینکه از شوک درش بیارم

ازش پرسیدم «چند سالته ،مادر جان؟» گفت :«هزار سال.»

خندیدم .....

گفت «شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته » صداش بدجوری می لرزید

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۱۶
شرهانی چی

نظرات  (۱)

۲۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۸ میشه شفاعتم کنی پسرخاله
سلام بزرگوار
آیا شما حرفی با مادر شهید دارید؟؟؟؟؟؟پست جدیدگذاشتم بانظرارزشمندتان مارایاری نمایید
شهدارایادکنیدباذکرصلوات
التماس دعا
اجرت باشهدا 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی