امروز احساس می کنم که شرهانی ام درد می کند
آره درست شنیدید من
آنقدر از جاهای مختلف و یادمان ها جا موندم که آخر سرشرهانی نصیبم شد.
آخه خدا چرا شرهانی؟ بنده که شرهانی رو نمیشناسم، شاید بهم صفا نده
خدایا من عاشق طلاییه ام، شلمچه رو خیلی دوست دارم، اروند صفای خاصی داره خب چرا این حقیر رو این همه از همه جا مونده کردی برای شرهانی؟
خب قرار شد که ٢٢ اسفند برم شرهانی اما ١٦ اسفند یکدفعه ساعت ٩ شب تلفن زنگ خورد و باید با اتوبوس دانشگاه به راهیان می رفتم. چون برای یکی از بچه های مسئول مشکلی پیش اومده بود.
خلاصه خانواده اصرار که یکیشو بیشتر نرو. همین که ٥ روزه هست رو برو اون که ١٢ روزه نرو.
گفتم نه ١٢ روزه میرم، که سید گفت باید با اتوبوس بری
گفتم ببین اینقدر برای شرهانی قیافه گرفتی که گفت نیا
خدایا غلط کردم