یادمان شرهانی و عملیات محرم

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

به امید خدا این صفحه جهت تداوم و همکاری و یاد خاطرات خادمین شهدای شرهانی می باشد
دوستانی که مایل به کمک هستند یاعلی بگند که نیازمند یاری خاکیتان هستیم

نویسندگان

۱۱۶ مطلب توسط «شرهانی چی» ثبت شده است

ضمن عرض تسلیت بخاطر ایام محرم و شهادت امام حسین (علیه السلام)


می بینی ؟؟؟
بر خاک افتاده اند که خاک نشوی 
بترس از آن روزی که خونش گلویت را بگیرد 
برخی حرف ها نزنیم و برخی کارها را نکنیم ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۵:۰۴
شرهانی چی

عملیات محرم نام یکی از عملیات‌هایی است که در جریان جنگ ایران و عراق است

این عملیات که از نوع عملیات‌های محدود بود در ۱۰ آبان ۱۳۶۱ با رمز یا زینب و به فرماندهی سردار حسن باقری آغاز شد و به مدت یک هفته به‌طول انجامید.

گزارش عملیات

مرحله اول
مرحله نخست این عملیات در ساعت ۲۲:۰۸ روز ۱۰ آبان ۱۳۶۱ آغاز شد و نیروهای ایرانی توانستند در کمتر از نیم ساعت شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ را به محاصره در آورده و بیشتر آنها را اسیر کنند. در طی مرحله اول این عملیات ۵۵۰ کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه ، موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس نیروهای عراقی خارج شد و شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت .
مرحله دوم
مرحله دوم عملیات محرم در ساعت ۲:۳۰ بامداد سه شنبه ۱۱ آبان آغاز شد و نیروهای ایرانی محاصره دشمن را کامل کردند. همچنین ۱۵۰ کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند .
مرحله سوم
این مرحله در ساعت ۲۲ روز ۱۵ آبان آغاز شد و هدف آن تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود.در این مرحله ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی حدود ۳۵ حلقه چاه نفت به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. این مرحله که مرحله آخر عملیات محرم بود در ساعت ۸ صبح روز ۱۶ آبان ۱۳۶۱ خاتمه یافت.

 

خلاصه گزارش عملیات :

نام عملیات : محرم

زمان اجرا : 10/8/1361

مدت اجرا : یک هفته

مکان اجرا : محور عین خوش – زبیدات در جبهه جنوبی جنگ

رمز عملیات : یا زینب ( سلام الله علیها )

تلفات دشمن : 10400 نفر کشته ، زخمی و اسیر

ارگان های عمل کننده : نیروی زمینی سپاه با پشتیبانی توپخانه ارتش

اهداف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات مرزی حمرین و تصرف جای پا برای تهدید منطقه العماره عراق طی سه مرحله

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۴
شرهانی چی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۲۰:۳۱
شرهانی چی
بسم الله الرجمن الرحیم
یاد شهدا همیشه در دل و جان ماست مخصوصا شهدای زینبی عملیات محرم که ناخواسته ما را مجذوب خود کرده اند و دل ها را همیشه به سمت شرهانی کشانده اند...
تمام آرزوی ما ادامه دادن راه و منش تمام شهدای عزیز هست که در راه و مبانی اسلامی و دینی جان خود را نثار کردند تا ما بتوانیم در کمال آرامش به پیشرفت در زندگی و پیشرفت کشور کمک کنیم.
اکنون که وظیفه ی خطیر ما مشخص گشته است وظیفه داریم به آن با تمام قدرت مشغول بشیم و راهی را که شهدا برایش خون داده اند ادامه دهیم
پس لا جرم باید با همه وجود به درس مشغول بشیم ولدا از همه دوستان عذر میخواهم که کمی دیر میتوانم وبلاگ رو بروز کنم
یا حق
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۲ ، ۱۳:۱۸
شرهانی چی

هنگام پخش سرود ملی کشورت , با غرور از جایت بلند میشوی ؟؟ 

در یک جمله حرکت این جانباز را وصف کن ....

الحق که اسم جانباز فقط لایق توست .......



یا انیس من لا انیس له

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۲
شرهانی چی
چه غافلند دنیا پرستان و بی خبران، که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جستجو می کنند، و وصف آن را در سروده ها و حماسه [ها] و شعرها می جویند، و درکشف آن از هنر تخیل وکتاب تعقل مدد می خواهند ، و حاشا! که حل این معما جز به عشق میسّر نگردد.

امام خمینی (ره)


وداع پدر با فرزند شهیدش...یا شهید الله فی امان الله
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۰
شرهانی چی

خاطره ای از شهیده طیبه واعظی دهنوی
صاحب خانه اش گفته بود:"طیبه که به خانه ما آمد، ما سرمان برهنه بود،بی حجاب بودیم.
این قدر پند و نصیحت کرد و از قرآن و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود:

"مرا بکشید ولی چادرم را برندارید"



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۱۴
شرهانی چی

بار اولم بــود که مجروح می‌شدم و زیـاد بی‌تابـی می‌کــردم.

یکی از بــرادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونــسردی گفت : 

چیه، چه خبــره؟ تو که چیـزیت نشده بابا ! 

تو الآن بایــد به بچه‌های دیـگه هم روحیــه بدی،

اون وقت داری گریــه می‌کنــی ؟!

تو فقط یک پایــت قطع شده، ببین بغل‌ دستی‌ ات ســر نداره ! 

هیچی هم نمی‌گــه ! 

این را که گفت، بی‌اختیــار برگشتم و چشمم افتاد بـه

بنده‌ی خدایــی که شهیــد شده بود ! 

بعد تــوی همان حال که درد مجال نفس‌ کشیــدن هم نمی‌داد، 

کلی خندیــدم و با خودم گفتم: 

عجب عتیقه‌ هایی هستنــد این امدادگــرا. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۸
شرهانی چی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۱۰
شرهانی چی

پدر کودک رو بغل کرد و تو آغوش گرفت
کودک هم می خواست پدر رو بلند کنه ولی نتونست
با خود گفت:
حتماً چند سال بعد می تونم 
بیست سال بعد پسر تونست پدر را بلند کنه
پدر سبک بود
سبکه سبک
به سبکی یک پلاک و چند تکه استخوان.....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۰۱:۰۴
شرهانی چی