یادمان شرهانی و عملیات محرم

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

شرهانی سرزمین شاگردان مکتب حضرت زینب(سلام الله علیها)

به امید خدا این صفحه جهت تداوم و همکاری و یاد خاطرات خادمین شهدای شرهانی می باشد
دوستانی که مایل به کمک هستند یاعلی بگند که نیازمند یاری خاکیتان هستیم

نویسندگان

۱۱۶ مطلب توسط «شرهانی چی» ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۵
شرهانی چی

کاش می شد توی روزگارت.
توی بهار موندگارت.
میون این همه یارت.
من باشم دار و ندارت


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۱۷:۳۴
شرهانی چی

روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود، توی کوچه پس‌کوچه‌های شهر برای خودمان می‌گشتیم و صفا می‌کردیم.

 پشت دیوار خانه ی مخروبه‌ای به عربی نوشته بود: «عاش الصدام.» 

یک‌دفعه راننده زد روی ترمز و گفت: 

پس این مرتیکه آش فروشه! آن وقت به ما می‌گویند جانی و خائن و متجاوزه!»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۶:۳۴
شرهانی چی

شب . توی سنگر نشسته بودیم و چرت می زدیم . آن شب ، مهتاب عجیبی بود . فرمانده آمد داخل سنگر . گفت : این قدر چرت نزنید تنبل می شوید . به جای این کار بروید اول خط ، یک سری به بچه های بسیجی بزنید .

نمی توانستیم دستور را اطاعت نکنیم . بلند شدیم و رفتیم به طرف خاک ریز های بلندی که در خط مقدم بود . بچه های بسیجی ابتکار خوبی به خرج داده بودند . آنها مقدار زیادی سنگ و کلوخ به اندازه ی کله ی آدمیزاد روی خاک ریز گذاشته بودند که وقتی کسی سرش را از خاک ریز بالا می آورد ، بعثی ها آن را با سنگ و کلوخ اشتباه بگیرند و آنها را نزنند !

مهتاب از آن طرف افتاده بود و ما ، بی خبر از همه جا بر عکس ، خیال می کردیم که اینها همه کله ی رزمنده هاست که پشت خاک ریز کمین کرده اند و کله هایشان پیداست . یک ساعت تمام با سنگ ها و کلوخ ها سلام و علیک و احوالپرسی کردیم و به آنها حسابی خسته نباشید گفتیم و بر گشتیم ! صبح وقتی بچه ها متوجه ماجرا شدند تا چند روز ، نقل مجلس آنها شده بودیم . هی ماجرا را برای هم تعریف می کردند و می خندیدند !



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۶:۳۱
شرهانی چی

تــــــــک تیر انداز خودی را صدا زدم،
گفتم:
اوناهاش، اونجاست، بزنش.
اسلحه اش را برداشت، نشانه گرفت،
نفسش را حبس کرد ولی ناگهان اسلحه اش را پایین آورد!
لحظه ای بعد دوباره نشانه گرفت و شلیک کرد.
گفتم: 
چرا بار اول نزدی؟
به آرامی گفت: "داشت آب میخورد"
یاحسیــــــــــــــــــــن(ع)

خاطـــــــــــرات جنگ 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۲ ، ۰۶:۲۷
شرهانی چی

گلشیفته برای شما، ننه علی برای ما
امریکا برای شما روستای بشاگرد برای ما
اصغر برای شما همان دهنمکی برای ما
اسکار برای شما جشنوار عمار هم برای ما
مدهای روز برای شما. چادر زهرا(س) هم برای ما
ادکلن دیویدف برای شما عطر حرم برای ما
تبریک وزارت امورخارجه آمریکا برای شما، فقط و فقط لبخند رهبری برای ما




۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۹
شرهانی چی