تمام عملیات های دفاع مقدس

ردیف	تاریخ عملیات	نام عملیات	منطقه عملیات
1.	1/12/1360	مولای متقیان	چزابه
2.	1/2/1360	بازی دراز	جبهه غرب موقعیت غرب سر پل ذهاب
3.	1/5/1364	قدس 4	هورالهویزه
4.	1/9/1366	نصر9	حاج عمران
5.	10/2/1361	بیت المقدس	جبهه جنوب موقعیت غرب کارون
6.	10/5/1366	نصر6	میمک
7.	10/6/1365	کربلا 2	جبهه شمالغرب موقعیت غرب پادگان حاج عمران
8.	10/8/1361	محرم	جبهه جنوب موقعیت جنوب موسیان(شرهانی و زبیرات)
9.	11/6/1360	رجایی و باهنر	جبهه غرب موقعیت شمال سر پل ذهاب
10.	11/6/1365	کربلا 3	اسکله نفتی الامیه والبکر
11.	12/10/1360	محمد رسول الله	جبهه شمالغرب موقعیت غرب و شمال نوسرد
12.	12/12/1365	کربلا 7	جبهه شمالغرب موقعیت غرب پادگان حاج عمران
13.	12/1362	والفجر 7	جزابه و چیلات
14.	13/2/1360	امام علی	جبهه جنوب موقعیت شمال سوسنگرد
15.	13/3/1366	نصر 2	میمک
16.	13/6/1366	فتح 10	شمال اربیل
17.	1359/12/26	امام مهدی(عج)	غرب سوسنگرد تا روستای احیمر
18.	1360/01/15	عملیات در محور کرخه دزفول	غرب دزفول – محور جنوبی جنگ
19.	1360/1/25	عملیات محدود در محور شوش دانیال	منطقه عمومی شهر شوش دانیال – محور جنوبی جنگ
20.	1360/12/24	ام الحسنین	کرخه کور (نور )
21.	1360/2/25	شیخ فضل الله نوری	جبهه جنوبی جنگ – تپه های مدن و شهید موذنی در شمال منطقه آبادان
22.	1360/3/21	فرمانده کل قوا خمینی روح خدا	منطقه‌ عمومی‌ دارخوین‌
23.	1360/6/11	عملیات در محور شحیطه	غرب بلندی های "الله اکبر "
24.	1360/6/27	شهید مدنی	منطقه عملیاتی سوسنگرد
25.	1364/03/7	ظفر1(ایذایی)	جزیره مینو
26.	1364/4/7	ظفر 3 (نامنظم/ایذایی)	شمال غربی خط خودی - جبهه شمالی جنگ
27.	1364/5/23	عاشورای 1	منطقه تکاب و صایین‌دژ از استان آذربایجان غربی ایران
28.	1364/5/24	عاشورا2(محدود)	منطقه عمومی چنگوله واقع در جنوب شهر مرزی مهران
29.	1364/5/25	عاشورای 3	منطقه عمومی فکه ـ جبهه میانی جنگ
30.	1364/7/30	عاشورای4	هورالهویزه‌ عراق‌ - محور جنگی‌ جنوب‌
31.	1365/11/22	فتح 4	عمق 70 کیلومتری استان اربیل عراق – محور شمالی جنگ
32.	1365/8/24	فتح 3	منطقه‌ زاخو - دهوک‌ در عمق‌300 کیلومتری‌ جبهه‌ شمالی‌ جنگ‌
33.	1365/8/4	فتح 2	سد دوکان‌ کردستان‌ عراق‌
34.	1366/06/27	ظفر 1 (نامنظم)	منطقه‌ عملیاتی‌ دهوک‌ در استان‌ سلیمانیه‌ عراق‌
35.	1366/07/12	ظفر2(نامنظم)	شهر کفری‌ داغ‌ در استان‌ کرکوک‌ عراق‌
36.	1366/1/25	فتح 5	منطقه‌ عمومی‌ چوارتا - ماووت‌ در شمال‌ استان‌ سلیمانیه‌ عراق‌
37.	1366/10/22	ظفر 5	عمق‌200 کیلومتری‌ در پشت‌ مواضع‌ دشمن‌ در استانهای‌ شمالی‌ خاک‌ عراق‌
38.	1366/12/5	ظفر6	منطقه‌ عمومی‌ سنگاو در شرق‌ استان‌ کرکوک‌ عراق‌ - عمق‌ جبهه‌ شمالی‌ دشمن‌
39.	1366/5/18	فتح 9	منطقه عمومی شرق خرمال کردستان عراق
40.	1366/8/28	ظفر4	استان‌ دهوک‌ عراق
41.	14/5/1366	نصر7	جبهه شمالغرب موقعیت غرب سردشت
42.	15/10/1359	نصر	جبهه جنوب موقعیت جنوب کرخه کور،هویزه
43.	15/5/1361	ثارالله	قصر شیرین
44.	16/5/1364	قدس 5	غرب هویزه
45.	18/1/1366	کربلا 8	جبهه جنوب موقعیت شلمچه و شرق بصره
46.	18/11/1361	والفجر مقدماتی	جبهه جنوب موقعیت جنوب فکه(چزابه)
47.	19/10/1359	ضربت ذوالفقار	جبهه غرب موقعیت غرب صالح آباد
48.	19/10/1365	کربلا 5	جبهه جنوب موقعیت شلمچه وشرق بصره
49.	19/12/1363	بدر	جبهه جنوب موقعیت هورالهویزه(شرق دجله)
50.	19/4/1364	قدس 3	جنوب دهلران
51.	19/7/1365	فتح 1	جبهه شمالغرب موقعیت کرکوک
52.	2/1/1361	فتح المبین	غرب دزفول و شوش
53.	2/12/1362	والفجر 6	چزابه و چیلات
54.	20/1/1362	والفجر 1	جبهه جنوب موقعیت شمالغرب فکه
55.	20/1/1366	کربلا 9	قصر شیرین
56.	20/10/1359	توکل	جبهه جنوب موقعیت شمال آبادان
57.	20/11/1364	والفجر 8	جبهه جنوب موقعیت جنوب آبادان(فاو)
58.	20/9/1360	مطلع الفجر	جبهه غرب موقعیت شمال گیلانغرب و جنوب سرپل ذهاب
59.	21/11/1362	تحریرالقدس	دربندیخان عراق
60.	21/3/1360	فرمانده کل قوا	جبهه جنوب موقعیت جنوب دار خویین
61.	21/3/1366	نصر4	جبهه شمالغرب موقعیت شمال سلیمانیه
62.	22/1/1367	بیت المقدس 5	پنجوین
63.	22/3/1367	بیت المقدس 7	جبهه جنوب موقعیت شلمچه
64.	22/4/1361	رمضان	جبهه جنوب موقعیت شرق بصره
65.	23/10/1365	کربلا 6	جبهه غرب موقعیت نفت شهر
66.	23/12/1366	ظفر7	شرق سلیمانیه
67.	23/7/1359	پل نادری	جبهه جنوب موقعیت غرب دزفول
68.	24/12/1366	بیت المقدس 3	جبهه شمالغرب موقعیت جنوب ماووت(سلیمانیه)
69.	24/3/1364	قدس 1	شرق دجله
70.	24/4/1364	قادر	جبهه شمالغرب موقعیت امتداد مرزآذربایجان و عراق
71.	25/1/1366	نصر 1	غرب بانه درعراق
72.	25/10/1366	بیت المقدس 2	جبهه شمالغرب موقعیت غرب ماووت(شمال سلیمانیه)
73.	25/12/1366	والفجر 10	جبهه شمالغرب موقعیت غرب نوسرد(حلبچه)
74.	26/2/1361	حسین بن علی	میمک
75.	26/2/1367	بیت المقدس 6	جبهه شمالغرب موقعیت غرب ماووت (سلیمانیه)
76.	26/7/1363	عاشورا	جبهه غرب موقعیت جنوب سومار(شمال فکه)
77.	26/8/1359	سوسنگرد	جبهه جنوب موقعیت شرق سوسنگرد
78.	27/11/1362	والفجر 5	چنگوله
79.	27/3/1366	نصر3	جنوب دهلران
80.	27/7/1362	والفجر 4	جبهه شمال غرب موقعیت شمال مریوان(پنجوین)
81.	28/8/1366	فتح 8	شمال موصل
82.	29/4/1362	والفجر 2	جبهه شمال غرب موقعیت غرب پیران شهر(حاج عمران)
83.	29/8/1366	نصر8	جبهه شمالغرب موقعیت غرب ماووت عراق
84.	3/10/1365	کربلا 4	جبهه جنوب موقعیت جنوب وغرب خرمشهر(اروندرود)
85.	3/12/1362	خیبر	جبهه جنوب موقعیت هورالهویزه و جزایر مجنون
86.	3/12/1365	تکمیلی کربلای 5	جبهه جنوب موقعیت شلمچه
87.	3/4/1366	نصر5	جنوب غربی سردشت
88.	3/5 /1367	مرصاد	خطوط جبهه میانی جنگ
89.	30/1/1366	کربلا 10	جبهه شمالغرب
90.	4/4/1364	قدس 2	هورالهویزه
91.	5/1/1367	بیت المقدس 4	جبهه شمالغرب موقعیت جنوب دریاچه دربندیخان عراق
92.	5/12/1364	والفجر 9	جبهه شمالغرب موقعیت شرق سلیمانیه(شرق چوارته عراق)
93.	5/7/1360	ثامن الائمه	جبهه جنوب موقعیت شمال آبادان
94.	7/4/1366	فتح 7	حلبچه
95.	7/5/1362	والفجر 3	جبهه غرب موقعیت مهران
96.	8/9/1360	طریق القدس	جبهه جنوب موقعیت غرب سوسنگرد و بستان
97.	9/4/1365	کربلا 1	جبهه غرب موقعیت مهران
98.	9/7/1361	مسلم بن عقیل	جبهه غرب موقعیت غرب سومار

خاطرات تفحص

هیچ اثری از شهدا نبود. بچه ها خسته شده بودند. دست ها تاول زده بود و گاه تاول ها می ترکید. خاک هم که روی زخم تاول ها می ریخت بیشتر می سوخت. برای استراحت کنار تپه ای دراز کشیدیم."خدایا! هر چه می گردیم تمامی ندارد. با اینکه مطمئنیم بچه ها اینجا شهید شدند و جامانده اند، هیچ اثری از آنها نیست.توی همین فکرها بودم و با سر نیزه بدون انگیزه زمین را می کندم که یک دفعه احساس کردم سر نیزه ام به چیزی برخورد کرد.خاک ها را کنار زدم. پوتین نظامی بود! اطراف پوتین را خالی کردیم. با دقت زمین را کندیم. شهید بود. بچه ها همگی شروع کردند تپه را که سنگر تانک بود، خراب کردند و هر چند دقیقه یک بار فریاد"یا زهرا" و " یا حسین" بچه ها، خبر از پیدا شدن شهیدی دیگر می داد.آن روز پانزده شهید پیدا شد. آن ها را به معراج الشهدای شرهانی آوردیم.حالا دیگر آن ها مونس بچه ها شده بودند.حرف های ناگفته مان را که سالها کسی محرم شنیدنش نبود، برای آنها زمزمه کردیم.

مــرا بـالـی اسـت از پـرواز مـانـده

مــرا بـالـی اسـت از پـرواز مـانـده

قـدمهـایی اسـت در آغـاز مـانــده

شهیــدان! دستهایم را بگیـریـــــــد

منــم همـــراهِ از ره بــاز مـانـــــده...




تصویر: جانباز شیمیایی شهید مالک عباسی

این همه بی نماز هست !

می خواست برگرده جبهه بهش گفتم:
پسرم! تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند.
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…
…
وقت نماز که شد، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم. دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد…
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت:
این همه بی نماز هست! اجازه بدید کمی هم بی نمازا، نماز بخونند.
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم خیلی زیبا، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.

پ.ن - 1: متاسفانه اسم این عزیز رو نمی دونم. خاطره رو جایی خوندم و به نظرم بسیار زیبا اومد. حیفم اومد شما نخونیدش.
پ.ن - 2: عکس تزئینی است.

تو چه میدانــیــ تگرگــ و برفــ را

تو چه میدانی تگرگ و برف را

غرق خون خویش شدن رقص مرگ را

 تو چه میدانی سقوط پاوه را

عاصمی را، باکری را ، کاوه را

با آنهایم که در دین غش زدند

 ریشه اسلام را آتش زدند

در خندق ها احد را ساختند

با خون دیگران خویش را ساختند...

آیا روزه گرفتن برای رزمندگان واجب بود؟

احترام به پدر

نزدیک عملیات بود و موهاى سرم بلند شده بود.

باید کوتاهش مى کردم.

ترکشی که به قلب حضرت مریم اصابت کرده بود

پرویز رو به من کرد و گفت: اینجارا نگاه کن. حضرت مریم هم ترکش خورده! درست در قلب مریم مقدس جای یک ترکش دیده می‌شد. تصویر درست شبیه پارچه‌‌هایی بود که تو حسینیه محله‌مان در ماه محرم می‌زدند.

این ایام که مصادف با روزهای ابتدای سال میلادی است. در نظر گرفتیم از خاطراتی که به نوعی مربوط به هموطنان مسیحی در ایام جنگ است برای مخاطبان خود منتشر کنیم: 

گفت: "این هم کاره که می‌کنی؟ صبح تا غروب با موتور تو خیابان ها ول می‌گردی. هی قطب‎نما درمی‎آوری هی ساعت. که چی؟ توپخانه را پیدا می‌کنی. صبح تا شب مثل نقل و نبات گلوله رو شهر می‌ریزند ما که ندیدیم غلطی بکنی. اقلّکم بیا چهار تا مشتری نقد نشونت بدم روحیه بگیری. " 
بهترین کار در مقابل این جانور دو پا، موقعی که نیش می‌زند، سکوت بود و او آن‎قدر ادامه می‌داد تا پیچ و مهره چانه‌اش شل می‌شد و از نفس می‌افتاد. 
یکی‎شون مهندسه. اول که ببینیش، یک سؤال ازت می‌کنه. اگر بلد بودی که هیچ، وگرنه فقط بهت می‌خنده . . . . 

شوخی های جنگی

شنبه شب اول فروردین 1361، برخلاف‌ دوران‌ کودکی‌، حال‌ و حوصله‌ی‌ سال‌ تحویل‌ را نداشتم‌. رفتم‌ و گوشه‌ی‌ سنگر خوابیدم‌. یکی‌ از بچه‌ها کتری‌ بزرگی‌ را که ‌صبح‌، کلی‌ با زحمت و‌ با خاک‌ و گونی‌ شسته‌ بود تا بلکه‌ کمی‌ از سیاهی‌ آن‌ کم ‌شود، روی‌ "چراغ والور " ) نوعی چراغ خوراک پزی نفتی) گذاشت‌. بوی‌ تند نفت‌ آن‌ و شعله‌ی‌ زردش‌، حال‌ همه‌ را گرفته‌ بود، ولی‌ چه‌ می‌شد کرد؟! 

عراقی نگوو گودزیلا

شب عملیات بود.قرار بود که من وچند نفر از دوستانم که تخریب چی بودیم،جلوتراز رزمندگان وارد میدان شده وبه سرعت مین ها را خنثی کنیم تا خدای نکرده اتفاقی برای دیگران نیفتد.

منطقه غرق در سکوت بود. فقط هرچند دقیقه از سوی دشمن یک رگبار بی هدف به سوی خط خودی شلیک می شد. عرق ریزان وچسبیده به زمین به کمک کارد سنگری تند تند مین ها را در می اوردم وچاشنی شان را باز می کردم یا سیم تله ای را که بین دو مین جهنده بود،می بریدم.